برای راه اندازی استارتاپ موفق علاوه بر داشتن ایده های خلاقانه باید سه چیز را در نظر بگیرید:

1.با افراد خوب شروع کنید.
2.چیزی را که مشتریان می خواهند را در ایده های خلاقانه پیدا کنید، بسازید و به بهترین روش و در بهترین زمان ارائه کنید.
3.سرمایه مناسب را تأمین کنید، تا جایی که امکان دارد صرفه جویی کنید و کمترین هزینه ها را انجام بدهید.

اگر حتی یکی از این موارد را نادیده بگیرید و ایده های خلاقانه نیز نداشته باشید، بدون شک راه اندازی استارتاپ شما با شکست مواجه می شود.

در نگاه اول ممکن است اجرای هم زمان هر سه مورد خیلی سخت به نظر برسد اما با گذشت زمان می بینید که این موارد با یکدیگر در کنار ایده های خلاقانه قابل اجرا و نتیجه آن بسیار هیجان انگیز است و از آنجایی که راه اندازی استارتاپ موفق، بنیانگذاران را ثروتمند می سازد، به این معنی است که ثروتمند شدن نیز قابل انجام است. سخت است اما قابل انجام است!

 

ایده های خلاقانه چه تأثیری بر راه اندازی استارتاپ دارد؟

مرحله ابتدایی راه اندازی استارتاپ، داشتن “ایده خلاقانه” است.

شما برای راه اندازی استارتاپتان، نیاز به یک ایده خیلی درخشان یا منحصر بفرد ندارید. اگر با یک ایده ساده که با استفاده از فناوری های روز به مردم کمک می کند تا زندگی راحت تری داشته باشند، استارتاپتان را شروع کنید، خیلی زود موفق و پول دار می شوید.

به طور مثال: هدف از راه اندازی استارتاپ گوگل، ساخت یک سایت ساده برای جستجو بود. اما آن ها سه ایده ساده داشتند. 1. فهرست کامل سایت ها را داشته باشد 2. از لینک ها برای رتبه بندی نتایج جستجو استفاده کند و امکان پاک کردن آن ها را نیز داشته باشد 3. صفحات وب ساده با تبلیغات غیر متحرک مبتنی بر کلمات کلیدی ارائه کند.

بالاتر از همه این تکنیک های فنی بزرگ، طرح کلی یا همان ایده های خلاقانه بسیار ساده بود و مهم تر اینکه بنیان گذاران گوگل مصمم بودند تا یک مرورگر راحت و در دسترس طراحی کنند که همه مردم از آن استفاده کنند.

ایده های خلاقانه چه نقشی در راه اندازی استارتاپ دارند؟

برای راه اندازی استارتاپ موفق علاوه بر داشتن ایده های خلاقانه باید سه چیز را در نظر بگیرید:

1. با افراد خوب شروع کنید.
2. چیزی را که مشتریان می خواهند را در ایده های خلاقانه پیدا کنید، بسازید و به بهترین روش و در بهترین زمان ارائه کنید.
3. سرمایه مناسب را تأمین کنید، تا جایی که امکان دارد صرفه جویی کنید و کمترین هزینه ها را انجام بدهید.

اگر حتی یکی از این موارد را نادیده بگیرید و ایده های خلاقانه نیز نداشته باشید، بدون شک راه اندازی استارتاپ شما با شکست مواجه می شود.

در نگاه اول ممکن است اجرای هم زمان هر سه مورد خیلی سخت به نظر برسد اما با گذشت زمان می بینید که این موارد با یکدیگر در کنار ایده های خلاقانه قابل اجرا و نتیجه آن بسیار هیجان انگیز است و از آنجایی که راه اندازی استارتاپ موفق، بنیانگذاران را ثروتمند می سازد، به این معنی است که ثروتمند شدن نیز قابل انجام است. سخت است اما قابل انجام است!

 

ایده های خلاقانه چه تأثیری بر راه اندازی استارتاپ دارد؟

مرحله ابتدایی راه اندازی استارتاپ، داشتن “ایده خلاقانه” است.

شما برای راه اندازی استارتاپتان، نیاز به یک ایده خیلی درخشان یا منحصر بفرد ندارید. اگر با یک ایده ساده که با استفاده از فناوری های روز به مردم کمک می کند تا زندگی راحت تری داشته باشند، استارتاپتان را شروع کنید، خیلی زود موفق و پول دار می شوید.

به طور مثال: هدف از راه اندازی استارتاپ گوگل، ساخت یک سایت ساده برای جستجو بود. اما آن ها سه ایده ساده داشتند. 1. فهرست کامل سایت ها را داشته باشد 2. از لینک ها برای رتبه بندی نتایج جستجو استفاده کند و امکان پاک کردن آن ها را نیز داشته باشد 3. صفحات وب ساده با تبلیغات غیر متحرک مبتنی بر کلمات کلیدی ارائه کند.

بالاتر از همه این تکنیک های فنی بزرگ، طرح کلی یا همان ایده های خلاقانه بسیار ساده بود و مهم تر اینکه بنیان گذاران گوگل مصمم بودند تا یک مرورگر راحت و در دسترس طراحی کنند که همه مردم از آن استفاده کنند.

کارمندان ما چه تأثیری بر راه اندازی استارتاپ می توانند داشته باشند؟

یکی از مهم ترین مواردی که در هنگام راه اندازی استارتاپ علاوه بر داشتن ایده های خلاقانه باید در نظر بگیریم، تصمیم گیری برای استخدام افراد است. یعنی کسانی را استخدام کنیم که کار خود را کمی بیش از حد جدی می گیرند؛ کسانی که آن چه را که انجام می دهند، به بهترین و حرفه ای ترین حالت انجام می دهند.

بنابراین این تصادفی نیست که در اکثر اوقات راه اندازی استارتاپ ها در دانشگاه ها اتفاق می افتد. چرا که افراد باهوش در آن جا یکدیگر را ملاقات و با هم آشنا می شوند.

پس اگر می خواهید راه اندازی استارتاپ را آغاز کنید، به یک تلاش آگاهانه یا خیلی پیچیده برای یافتن افراد مورد نیازتان احتیاج ندارید، فقط کافیست که ایده خلاقانه داشته باشید و به دانشگاه ها بروید… در آن جا شانس بسیار خوبی برای یافتن افرادی که مشتاقی تازه فارغ التحصیل شده اند، وجود دارد و می توانند بهترین گزینه ها برای همکاری بلند مدت و هدفمند در جهت راه اندازی استارتاپتان باشند.

 

آیا وجود سرمایه در کنار ایده های خلاقانه برای راه اندازی استارتاپ ضروری است؟

برای این که همه اتفاق ها رخ بدهد و راه اندازی استارتاپ به صورت واقعی شروع شود، شما به پول احتیاج دارید. در برخی موارد ( مانند مایکروسافت) بودجه راه اندازی استارتاپ ها توسط خود آن استارتاپ تأمین می شود. اما نمونه موفق این سبک استارتاپ ها بسیار کم است و بدون در نظر گرفتن این گونه موارد که بسیار نادر هم می باشند، معقول تر است که برای راه اندازی استارتاپ از سرمایه گذاران کمک بگیرید.

برای این که خودتان بتوانید بودجه راه اندازی استارت آپ را تأمین کنید و از سرمایه گذاران کمک نگیرید، باید ایده های خلاقانه داشته باشید و به عنوان یک شرکت مشاوره ای شروع کنید و بعد آن را به یک شرکت ارائه کننده خدمت یا محصول تبدیل کنید تا بتوانید راه اندازی استارتاپ را آغاز کنید. اما این کار بسیار دشوار است. بنابراین بهترین روش همان است که گفتیم. یعنی انتخاب یک سرمایه گذار مناسب!

البته سرمایه گذاری برای راه اندازی استارتاپ اگر از ایده های خلاقانه استفاده نشده باشد نیز ریسک بسیار بالایی دارد، اما با عبور از مرحله شکست و رسیدن به موفقیت در راه اندازی استارتاپ، به درآمد و سود بسیار بالایی دست پیدا می کنید. به همین خاطر است که در ابتدای قرارداد هر دوطرف (بنیان گذاران- سرمایه گذاران – پیدایش) تمایل دارند که درصد سهم بیشتری را از آن خود کنند.

 

برای راه اندازی استارتاپ در کنار داشتن ایده های خلاقانه، دقیقا باید چه کار دیگری انجام بدهید؟

افراد بسیار زیادی وجود دارند که می خواهند استارتاپ جدیدی را راه اندازی کنند اما نمی دانند دقیقا باید چه کاری انجام بدهند…

در واقع باید به آن ها بگوییم که شما باید با درنظر گرفتن این چهار آیتم (ایده های خلاقانه، افراد، اجرا، پول) راه اندازی استارتاپ را هرچه سریع تر آغاز کنید. بعد از اینکه راه اندازی استارتاپ را آغاز می کنید، تازه متوجه می شوید که چه پتانسیل های بالایی در خودتان و محیط اطرافتان وجود دارد که در این راه به شما کمک کنند و زودتر از آن چه که بتوانید تصور کنید راه اندازی استارتاپتان آغاز می شود. فقط کافی است که خسته نشوید و مصمم باشید..

اگر ایده های خلاقانه دارید و تنها یک پیام در درون شما وجود دارد که “من مایلم راه اندازی استارتاپ مورد علاقه ام را شروع کنم…” باید باور کنید که هیچ مرحله جادویی دشواری وجود ندارد، فقط باید شروع کنید تا بتوانید آینده را همانطور که دوست دارید بسازید.

 

منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d8%a7%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a7%d9%be-%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%d8%b5%d9%88%d8%b1%d8%aa-%d9%85%db%8c-%da%af%db%8c%d8%b1%d8%af/

1- سفر زمان (Time Travel) : اگر در یک دوره دیگری از تاریخ بودید با مساله تان چگونه برخورد می کردید؟ ده سال، صد سال، هزار سال و یا ده هزار سال پیش این مساله چگونه حل می شد؟ در آینده چطور؟ ده یا هزار سال بعد. خود و مساله تان را در شرایط آن زمان تجسم کنید و هر چه به ذهنتان می رسد بنویسید.

نکته1 : به ایده های هم هر چقدر باورنکردنی یا مضحک، به هیچ عنوان نخندید چون بیشتر مواقع نوآوری از همین ایده ها آغاز می شود.

 

نکته2 : به هیچ عنوان و به هیچ عنوان در زمان ایده پردازی، ایده را قضاوت نکنید و جلوی پروبال گرفتنش را نگیرید بلکه تا می توانید به آن اجازه رشد دهید. تفکر واگرا داشته باشید و با عینک “چرا که نه، می شود“ نگاه کنید. وقتی هر چه به ذهنتان رسید را نوشتید، به کمک چند فیلتر که برای شما مهم است مثل محدودیت زمانی یا محدودیت مجوز و … تفکر همگرا را شروع کنید و ایده ها را سبک سنگین کنید تا به اجماع برسید.  

 

2- تغییر مکانی فرضی (Teleportation) : اگر شما جای دیگری بودید و با این مساله مواجه می شدید آن را چگونه حل می کردید؟ مثلا یک کشور یا یک منطقه جغرافیایی دیگر یا حتی یک جهان دیگر و کره ی دیگر. چطور آن مساله را مدیریت می کردید؟

 

3- تغییر ویژگی (Attribute change) : اگر شما جنسیت دیگری داشتید چطور به این مساله فکر می کردید؟ مثلا سن، نژاد، قوه هوشی، قد، وزن یا ملیت دیگری داشتید. با هر تغییر ویژگی شما در معرض طیف جدیدی از تفکر قرار می گیرید که پیش از آن، نسبت به آن هیچ تصوری نداشتید.

 

4- نقش بازی کردن (Rolestorming) : اگه کس دیگری بودی چه کار می کردید؟ اگر مادر یا پدرتان بودید چطور مساله را حل می کردید یا حتی اگر معلمتان، مدیرتان، شریکتان و یا بهترین دوستتان و یا حتی دشمنتان بودید چیکار می کردید؟ خودتان را آن آدم ها تجسم کنید و فکر کنید.

 

5- شخصیت های برجسته و سمبلیک (Iconic Figures) : این مورد تقریبا شبیه به مورد قبلیست با اندکی تغییر. خب. چه می شد اگر شما یکی از شخصیت های برجسته ی تاریخ بودید مثل مادر ترزا، بودا، مسیح، انیشتین، هیتلر؟ یا حتی اگر از شخصیت های برجسته حال حاضر بودید چطور؟ باراک اوباما، استیو جابز، بیل گیتس، وارن بافت، استیون اسپیلبرگ و … . اگر چنین شخصی بودید در مورد موقعیتی که الان در آن هستید چطور فکر می کردید؟ این تکنیک خلاقیت در ایده پردازی بسیار هیجان انگیز است.

6- قدرت ماورایی (Superpowers) : چه می شد اگر شما قدرت های ماورایی و قهرمانانه داشتید مثلا سوپرمن یا مرد عنکبوتی یا زن شگفت انگیز بودید؟ چه کاری می کردید؟

 

7- پر کردن شکاف (Gap Filling) : موقعیت فعلی خود – مثلا نقطه A – و هدف و نقطه نهایی خود– مثلا نقطه B – را مشخص کنید. چه شکاف و مسائلی بین این دو نقطه وجود دارد؟ به چه چیزهایی برای پر کردن تمام این شکاف ها نیاز دارید؟ همه را لیست کرده و بنویسید برای بدست آوردن آن ها چه چیزهایی لازم است.

 

8- ایده پردازی گروهی (Group Ideation) : جلسه طوفان فکری گروهی داشته باشید. دور هم جمع شوید و ایده پردازی را باهم شروع کنید. چند فکر بهتر از یک فکر است و اجازه دهید جوهره های خلاقیت با هم ادغام شده و جریان یابند.

 

9- نقشه ذهنی (Mind Map) : این روش بهترین ابزار برای تولید ایده های حداکثری به شکل درختی و سلسله مراتبی است. با نوشتن ایده در وسط کاغذ شروع کنید و بعد به نوشتن هر موضوع مرتبط با آن در اطرافش بپردازید و این روند را به همین ترتیب ادامه دهید تا هر موضوع به زیر شاخه ها و آن ها به بخش های کوچکتر تقسیم شوند. در انتها شما چیزی شبیه به یک درخت می بینید که موضوع به موضوع و شاخه به شاخه، خرد شده است و تعداد زیادی از موضوعات مرتبط با خود را پوشش داده است. این تکنیک خلاقیت در ایده پردازی بسیار بسیار فراگیر است.

10- اثر خلاقانه و خارق العاده (Medici Effect): این تکنیک به این موضوع ربط دارد که چطور موضوعات و ایده های به ظاهر نامرتبط، وجوه مشترک باهم دارند. اهداف خود را کنار اهداف مشابه اما در زمینه های مختلف قرار دهید و راهکارها ومضامین موازی و هم راستا را کشف کنید. به عنوان مثال: اگر هدف شما این است که برنده جایزه اثر هنری بشوید، به موزیسین هایی که این جایزه را گرفته اند یا اساتید یا توسعه دهندگان نرم افزار یا مدیران و… نگاه کنید. آیا مشترکاتی هست که شما بتوانید در موقعیت خودتان آن را اعمال کنید؟ چه عاملی در موفقیت تک به تک آن ها دخیل بوده و شما چطور می توانید آن عامل واحد را در مورد خود به کار بندید.   

 

11-  تحلیل سوآت (SWOT Analysis) : تحلیل سوات را برای موقعیت خود به کار بندید. نقاط قوت نقاط ضعف و همچنین فرصت ها و تهدیدها را بنویسید. این تحلیل  ذهن شما را به روی ایده های جدید باز می کند. این تکنیک خلاقیت در ایده پردازی، به شما در واضح کردن مساله بسیار کمک می کند.

12- نوشتن افکار (Brain Writing) : دور هم جمع شوید و خودتان را موظف به نوشتن ایده هایتان بر روی یک کاغذ کنید.  بعد از 10 دقیقه، هر فرد برگه خود را به شخص کناری بدهد تا آن شخص از روی آن ایده، ایده ی دیگری بنویسد. این کار را تا زمانی تکرار کنید تا کاغذ خود به دستتان برسد. این تکنیک خلاقیت در ایده پردازی، گزینه های بسیار زیادی روی میزتان می گذارد.

 

13- طوفان فکری متغیرها (Variable Brainstorming) : در ابتدا متغیرهایی را که در نتیجه نهایی می خواهید به آن ها برسید مشخص کنید. به عنوان مثال؛  اگر هدف شما رسیدن به x تعداد بازدیدکننده برای وبسایتتان است. متغیر شما تعداد بازدیدکننده ها خواهد بود. سپس، تمام احتمالات برای آن متغیر را لیست کنید. متغیرهای متفاوت برای بازدیدکننده ها این موارد می باشد: جنسیت – سن – نژاد – ملیت – شغل – علاقه مندی ها  و … . سپس به مساله، با در نظر گرفتن هر کدام از این متغیرها فکر کنید. مثلا برای جنسیت: چطور می توانید تعداد بیشتری از بانوان را به وبسایت خود جذب کنید. و یا مردان بیشتری؟ یا در مورد سن؛ چطور می توانید نوجوانان بیشتری به وبسایت خود جذب کنید  یا بزرگسالان و… . و یا حتی در ادامه آن ها را در شکل های مختلف  با هم تلفیق کنید مثل اینکه چطور می توانید نوجوانان دختر فرانسه های بیشتری به وبسایت خود جذب کنید.

 

14- چالشی (Challenger) : لیستی از تمام فرضیاتی که موقعیت فعلیتان دارد بنویسید و آن ها را به چالش بکشید. به عنوان مثال قصد شما این است که با طوفان فکری به لیستی از ایده ها برای نوشتن رمان عاشقانه خود که می خواهید منتشر کنید برسید. توجه داشته باشید که اینجا سه فرضیه وجود دارد: 1. ژانر که عاشقانه انتخاب شده  2. طول داستان که بلند و به عنوان یک رمان در نظر گرفته شده و 3. راه ارتباطی و انتشار که کتاب در نظر گرفته شدهاست. این سه فرضیه را به چالش بکشید. چرا عاشقانه و نه یک ژانر دیگر. چرا رمان و نه داستان کوتاه ؟  چرا کتاب و نه ویدیو یا یک پادکست؟ و… .

روز گذشته کمپانی y combinator در مقاله ای که در وب سایت این شرکت منتشر گردیده است، 26 ایده قابل سرمایه گذاری برای استارتاپ ها را اعلام نمود که به نوبه ی خود مطلبی قابل توجه و مهم برای شرکت هایی است که می خواهند در آینده نزدیک کسب و کاری راه اندازی نموده و پا در عرصه ی استارتاپ ها بگذارند. وای کامبینیتور یک مرکز رشد شتاب دهنده کسب و کار است که در سال 2005 تاسیس گردیده و خروجی های موفقی همچون ایر بی ان بی داشته است. در ادامه به 26 ایده قابل سرمایه گذاری برای استارتاپ اشاره خواهیم نمود.

 

 

26 ایده سرمایه گذاری برای استارتاپ ها از نظر Ycombinator

 

ایده اول : هوش مصنوعی

هوش مصنوعی مانند اتوموبیل های خودران، تشخیص تقلب و فصل مشترک AI و رباتیک

 

ایده دوم: بیوتکنولوژی

بیوتکنولوژی مانند آهسته نمودن پیری، دانلود کردن خاطرات و برنامه ژنتیکی

 

ایده سوم: فروشگاه فیزیکی

استفاده از روش های جدید برای بهره گیری از فضای فیزیکی جهت خلق تجربه

 

ایده چهارم: تکنولوژی کربن زدایی

تکنولوژی کربن زدایی به معنی تکنولوژی بهیه برای توقف گرمایش زمین و زدودن کربن

 

ایده پنجم: انرژی

تولید انرژی ارزان از منابع نو و افزایش کیفیت زندگی و کاهش فقر

 

ایده ششم: امنیت کامپیوتر

امنیت کامپیوتر به معنی حفظ امنیت اطلاعات و سیستم ها و جلوگیری از حمله های احتمالی

 

ایده هفتم: تنوع و گوناگونی

تنوع و گوناگونی به معنی فراگیر نمودن تکنولوژی برای تمام سنین، فرهنگ ها و نژاد ها

 

ایده هشتم: آموزش

آموزش به معنی ایجاد فناوری تعاملی برای ایجاد تجربه آموزش شخصی سازی شده

 

ایده نهم: کالای پاک

کالای پاک به معنی ایجاد روش هایی برای آسیب کمتر به محیط زیست در تولید کالاها

 

ایده دهم: نرم افزارهای سازمانی

نرم افزار های سازمانی به معنی طراحی و انتشار نرم افزار های ارزان برای کسب و کار های کوچک و دیجیتال نمودن کارها

 

ایده یازدهم: کشاورزی و گوشت سلولی

کشاورزی و تولید گوشت سلولی به معنی تولید غذا به روش سالم، پایدار و ارزان با استفاده از سلول

 

ایده دوازدهم: خدمات مالی

خدمات مالی به معنی تولید محصولی که نیازهای خریداران و کسب و کارها را رفع می کند

 

ایده سیزدهم: آینده اشتغال

آینده اشتغال به معنی ایجاد راهی برای انطباق کسب و کار ها و افراد با شیوه های نوین

 

ایده چهاردهم: دولت

دولت به معنی ایجاد خدماتی برای آموزش، مسکن و سلامت همگانی و محیط زندگی بهتر

 

ایده پانزدهم: مراقبت های بهداشتی

مراقبت های بهداشتی به معنی تولید داروها، دستگاه های پزشکی،راه های تشخیص بهتر و درمان ارزان

 

ایده شانزدهم: بهبود حافظه

بهبود حافظه با استفاده از تکنولوژی و ترغیب انسان و کامپیوتر

 

ایده هفدهم: طول عمر و پیری

طول عمر و پیری به معنی بررسی علت آنچه ریشه اصلی پیری است نه پیامد های آن

 

ایده هجدهم: یک میلیون شغل

به معنی ایجاد شغل هایی که مختص انسان ها هستند و ربات ها نمی توانند آن ها را انجام دهند

 

ایده نوزدهم: رباتیک

کار بر روی ربات ها به عنوان یکی از راه های اصلی انجام کارها در آینده

 

ایده بیستم: ابزارهای برنامه نویسی

کار بر روی چیزهایی که جایگزین زبان های برنامه ریزی کنونی می شود

 

ایده بیست ویکم: حفاظت از ویدیو جعلی

ایجاد تکنولوژی در دسترس عموم برای تشخیص صدا و تصویر جعلی

 

ایده بیست و دومم: خدمات اجتماعی

به معنی ایجاد تکنولوژی جدید برای بهبود زندگی فراد محروم از امکانات اولیه

 

ایده بیست و سوم: VR و AR

روش های جا اندازی و استفاده از واقعیت مجازی و واقعیت افزوده در زندگی روزمره

 

ایده بیست و چهارم: نرم افزار های صوتی

به معنی همگام سازی اپ ها با بلندگو ها و خانه های هوشمند

 

ایده بیست و پنجم: حمایت از سازندگان

ایجاد پلتفرمی بین هنرمند و طرفدار برای خرید راحت تر و دزدی کمتر

 

ایده بیست وششم: حمل و نقل و مسکن

به معنی حمل و نقل در مسافت کم و سریع با مصرف حداقل هزینه و انرژی

 

منبع:

https://virgool.io/@marketing.ayabs/26-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D9%BE-qea9i0ftcn45

 

ایده ها چگونه بوجود می آیند؟

ایده عبارت است از یک مفهوم و یا یک اثر ذهنی جدید. ایده ممکن به صورت فردی یا گروهی ارائه گردد. تفکری که مربوط به خدمات و محصولات موجود باشد ایده بشمار نمی آید، بلکه ایده یا طرح نو باید باعث ایجاد تغییر در محصول و خدمات گردد و یا محصول جدیدی را ایجاد کند.

 

ایده فردی

ایده ای است که توسط یک شخص ایده پرداز و خلاق ارائه میگردد و دسترسی به محتوای آن برای سایر افراد به جز داوران جشنواره امکان پذیر نیست.

 

ایده گروهی

ایده است که توسط یک شخص ایده پرداز به عنوان سر گروه به همراه سایر اعضای گروه به طور مشخص ارائه می شود. مالکیت معنوی ایده گروهی برای تمام اعضای گروه به صورت یکسان می باشد.

 

ایده گروهی نامشخص

ایده ای است که توسط یک شخص ایده پرداز به عنوان سرگروه به همراه ایده پردازان دیگر به صورت ناشناس جهت تکمیل و پختگی بیشتر ایده و همچنین استفاده از حداکثر قدرت و توان فکری و خلاقیت ایده پردازان، ارائه می گردد.

 

معیارهای یک ایده خلاق عبارتند از:

• سادگی (simple)

• درایت و زیرکی (smart)

• قابلیت ترسیم و ارائه crafted-well))

• آشنا و ملموس بودن (familiar)

• قابلیت استفاده در زمینه های مختلف (shareable)

• اصیل و جدید بودن (original)

• رسا و قوی بودن (resonant)

• قابلیت تغییر و انعطاف پذیری (flexible)

• چالش پذیری و ایجاد حس رقابت (challenging)

 

در صورتی که ایده ای تمام و یا اکثر معیارهای فوق را دارا باشد، یک امتیاز ویژه محسوب می گردد.

 

شاخص های کارایی ایده:

• در عین بزرگی ساده باشد

• حمایت از استراتژی های کسب و کار

• به طور مشخص و آشکاری، جدید و متمایز باشد

• قابلیت اثبات داشته باشد

• به سهولت و با سرعت خوبی قابل اجرا باشد

• با اولویت های فناوری در کشور هم راستا باشد

• از سود دهی خوبی برخوردار باشد

 

ایده ها چگونه بوجود می آیند؟

ایده یا ایده استارتاپ راهکاری است که برای رفع یک مشکل و یا یک نیاز ارائه می دهیم. اگر به افراد ایده پرداز و خلاق دقت کنیم متوجه میشویم که همه آنها در یک ویژگی مشترک هستند و آن نیاز سنجی و همچنین نکته سنجی دقیق افراد جامعه و تلاش درجهت رفع نیازها می باشد.

به عبارت دیگر دغدغه آنها شناخت نیازها و کمک به رفع آنهاست. آنها در صدد هستند تا با ایجاد طرح نو و ارائه ایده های کارساز، برای افراد دیگر آسایش و راحتی به ارمغان آورند. تمام ایده ها از طرح اولیه اختراع چرخ و یا ایده دستگاه چاپ و همچنین ایده ایجاد آیفون که جهت استفاده از یک دستگاه به جای چند دستگاه که مثلا بتوان با آن هم موسیقی گوش داد و هم عکس گرفت و هم فایل های پی دی اف و کتاب خواند، برای ایجاد راحتی و آسایش بیشتر انسانها بوجود آمده اند. در اینجا به این نکته میرسیم که نیازی که برطرف می شود مربوط به چه کسی است؟ درست است، این نیاز مربوط به همه افراد جامعه میباشد که در واقع همان مشتریان واقعی ما هستند.

 

دلیل اصلی ایده چیست؟

طبق بررسی پیدایش ، ایده پردازان با توجه به نیاز و خواسته مشتریان، طرحی جدید و جذاب ارائه می دهند. هر کارآفرین و کسب و کاری که بتواند بهتر و سریع تر نیاز و خواسته مشتری را ببیند و با ارائه طرح و ایده خود در صدد رفع آن برآید، موفق تر خواهد بود و برای جذب سرمایه گذاری نیز عملکرد بهتری خواهد داشت.

برای اینکه بتوانیم یک طرح و ایده خوب و کاربردی ارائه دهیم، باید بتوانیم خود را جای مشتری قرار دهیم و ارتباط تنگانگ و نزدیکی با مشتریان داشته باشیم، این کار باعث می شود ما در خلق ایده و استارت آپ خود بسیار موفق باشیم.

به عنوان نمونه برای اینگونه طرح ها و ایده های جدید می توانیم به ایجاد سایتهای دیجی کالا، نت برگ و تخفیفان، اسنپ، دیوار و بسیاری از کسب و کارهای نوپای دیگر اشاره کنیم که به سرعت از طرف مردم مورد قبول واقع شده و رشد کرده اند. به غیر از جذابیت یک ایده و استارتاپ نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که ایده باید توسط تیم با تجربه و شتابدهنده های مناسب اجرا گردد چراکه اگر تمامی نکات و نواقص در نظر گرفته نشود، آن طرح و ایده کم کم به فراموشی سپرده می شود.

 

 فرق ایده با تخیل

اساسی ترین تفاوت این دو در این است که در تخیل شما برای ذهن خود محدودیت نمیگذارید و به صورت آزادانه تصور می کنید اما در برخی تخیل ها، ما همزمان که در حال فکر و تصور کردن هستیم، شرایط فعلی، محدودیت ها و … را نیز در نظر می گیریم. به کلامی ساده تر، ایده نیز نوعی تخیل است اما از نوع هدفمند و دارای جزییات بیشتر.

 

 

منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d8%a7%db%8c%d8%af%d9%87-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/