شروع استارتاپ | چگونه استارتاپ بسازیم

استارتاپ ها جدید ترین نوع کسب و کار هستند که از نیمه دوم قرن بیستم آغاز شده و از ابتدای قرن بیست و یکم به اوج خود رسیدند. هرچند موفق ترین و ثروت ساز ترین کسب و کار های  قرن بیستم کارخانه جات صنعتی و معادن بوده اند، اما در قرن 21 بزرگ ترین کمپانی ها و ثروتمند ترین افراد جهان همگی در زمره موفق ترین کارآفرینانی بوده اند که شرکتی استارتاپی را تاسیس نموده اند. به همین خاطر گرایش اصلی افراد در قرن حاضر، ایجاد یک استارتاپ و رونق بخشیدن به آن است.

از آنجایی که چالش برانگیز ترین گام راه اندازی یک استارتاپ، همان گام اول یعنی شروع استارتاپ است، در این مقاله بر آن شدیم که مراحل شکل گیری یک استارتاپ را با شما در میان بگذاریم.

مراحل ساخت یک استارتاپ

استارتاپ یک کسب و کار نوآورانه است که می تواند راهکارهایی نو برای حل مشکلات موجود ارائه دهد. در واقع استارتاپ ها در جستجوی راه حل هایی جدید برای کمک به بشریت هستند و در این راه، مراحل رشد و تکامل خود را مرحله به مرحله طی می کنند. گام های اساسی برای شروع استارتاپ به ترتیب زیر است:

  • آینده بینی و ایده یابی:

مهم ترین و بنیادی ترین مسئله برای راه اندازی یک استارتاپ، داشتن یک ایده جدید است. شروع استارتاپ بدون یک ایده تازه که بتواند تغییری در سبک زندگی و یا کار کردن افراد ایجاد کند، ناممکن است. برای این منظور لازم است که آینده بینی خود را تقویت کنید، نیاز بعدی جامعه یا راه حل یک مشکل همگانی را کشف کنید و آن را یادداشت کنید. یادداشت های خود را بارها و بارها پرداخت کرده و به اوج پختگی برسانید. سعی کنید تا آنجا که می توانید درباره همه جوانب بیاندیشید؛ هرچند که لازم نیست الزاماً ایده اولیه شما کامل باشد.

  • ایجاد یک طرح اولیه:

ایجاد یک طرح اولیه در شروع استارتاپ از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یک ایده مادامی در ذهن یا بر روی کاغذ باشد، نمی تواند نظر کسی را به خود جلب نماید. بنابراین خدمات یا محصولات خود را به یک طرح اولیه تبدیل نمایید. طرح اولیه شما می تواند یک طرح تئوری توجیهی با توجیح درآمد و پرداخت به همه جزئیات کسب و کار باشد. اگر این ایده مربوط به اختراع یک محصول است، می تواند نمونه اولیه یا طرح اسکیس شده آماده اختراع آن باشد. هرچه که هست، باید چیزی باشد که بتواند یک سرمایه گذار را راضی کند تا ریسک سرمایه گذاری بر روی طرح را بپذیرد.

استارت آپ

  • ثبت ایده و طرح:

بسیار مهم است که طرح مکتوب خود را به ثبت برسانید. این کار نه تنها مانع از سرقت ایده شما می شود، بلکه می تواند از پرداختن دیگران به همان ایده یا طرح نیز جلوگیری کند. زمانی که ایده یا طرحی را با نام خود به ثبت می رسانید، دیگر آن ایده از آن شما است و استفاده دیگران از آن بدون اجازه شما میسر نخواهد بود.

  • پرداخت و ایجاد شفافیت:

فراموش نکنید که طرح اولیه شما همواره نیاز به پردازش بیشتر دارد. این موضوع به قدری مهم است که می بینید بزرگترین کمپانی های جهان نیز هنوز مشغول تکمیل ایده اولیه خود و گسترش کسب و کار شان هستند. آمازون با ایده فروش اینترنتی کتاب آغاز کرد و امروز همه آنچه می خواهید را می توانید در آن بیابید. اینستاگرام پلتفرمی برای عکاسان حرفه ای بود که عکس های خود را به همراه توضیحاتی در آن به اشتراک بگذارند؛ اما امروز تبدیل به یکی از غول های ارتباطی جهان شده است. حتی فیس بوک نیز برای دانشجویان خجالتی و غیر اجتماعی دانشگاه هاروارد طراحی شد و به این حد کمال رسید. بنابراین هرگز فکر نکنید که طرح یا ایده اولیه شما کامل است. همواره مشغول بهتر کردن آن باشید.

 

  • ارائه طرح:

بسیار می شنویم که مخترعانی بوده اند که اختراعات شان توسط فردی دیگر به شهرت جهانی رسید. مثلا اختراع لامپ یا اختراع تلفن و حتی اختراع هواپیما را به کسانی نسبت می دهند که با آنان که ما میشناسیم، فرق دارند. دلیل این موضوع آن است که بخش مهمی از موفقیت یک ایده یا طرح، ارائه آن است. شما به عنوان یک کارآفرین بالقوه باید طرح استارتاپی خود را به صد ها یا هزاران نفر ارائه دهید. مثل داستان معروف سرهنگ ساردس و مرغ های کنتاکی، اکثر بنیانگذاران یک استارتاپ ایده اولیه خود را به صدها نفر ارائه کرده اند و سعی کردند خودشان و ایده استارتاپ شان را با همگان به اشتراک بگذارند.

  • جذب سرمایه گذار:

طرح ثبت شده خود را برای یافتن سرمایه گذار، منتشر کنید. در جشنواره های مربوطه شرکت کنید. به مراکز و شرکت های سرمایه گذاری بروید و طرح خود را به همه ارائه دهید. تنها کسی که با نشستن موفقیت کسب می کند، مرغی است که بر روی تخم مرغ های خود نشسته است. پس برخیزید و بی درنگ به تلاش ادامه دهید.

  • شراکت در استارتاپ:

بر خلاف کسب و کار های سنتی، استارتاپ ها با شراکت بهتر و بیشتر رشد می کنند. این فکر کهنه که شراکت خوب نیست را دور بریزید. برای رشد استارتاپ، ایجاد تیم و انجام کار تیمی اجباری است. شما همچنین می توانید استارتاپ های کوچک دیگری را بیابید که هم راستای شما کار می کنند و با شراکت با آن ها ایده خود را گسترش دهید.

  • مشتری یابی و جذب کاربر:

حال که طرح شما به اجرا رسیده، مهم ترین موضوع جذب کاربر و مشتری یابی است. سعی کنید این کار را تماماً بر اساس اصول انجام دهید و از مقالات و کتاب های مرتبط استفاده کنید. این مرحله، گامی است که تا ابد باید ادامه دهید.

  • پشتیبانی:

وفادار کردن مشتری از یافتن مشتری مهم تر است. با پشتیبانی صحیح و استاندارد مشتریان خود را برای خود حفظ نمایید و سعی کنید با جلب رضایت شان، آن ها را به معرفی شما به دیگران تشویق نمایید.

  • تکرار، تکرار و تکرار:

 

هر یک از مراحل شروع استارتاپ نیازمند این گام است. برای هیچ یک از مراحل خسته و دل زده نشوید و هر کدام را تا کسب موفقیت تکرار کنید. به سرانجام رساندن یک استارتاپ بدون تکرار تمام مراحل بالا کاری غیرممکن است و تفاوت افراد موفق و کسانی که ایده های خود را به دست فراموشی سپرده اند، تنها در همین گام است.

 

منبع:

https://paradisehub.ir/how-to-build-a-startup/


استارتاپ چیست و انواع آن کدامند؟

استارت‌ آپ یا شرکت نوپا معمولا به یک کسب و کاری اطلاق می شود که به تازگی و با استفاده از راه حل های نوآورانه روشی نوین را برای حل یک نیاز بازار ارایه داده است. ویژگی بارز اکثر استارتاپ ها استفاده از تکنولوژی و فضای اینترنت و نیز ریسک پذیری بالای آن ها است چرا که تضمینی برای موفقیت راه حل ارایه شده وجود ندارد.

استارت آپ چیست؟


منشا این واژه در سن فرانسیسکو و دره‌ی سیلیکون نهفته است. بسیاری استارت آپ را فرهنگ نوینی برای اندیشه‌های نو و خلافیت برفراز ایده‌ های موجود می‌دانند.
تاسیس یا پیوستن به یک استارت آپ به معنای یک تصمیم جدی برای جدا شدن از شرایط ایده‌آل و پایدار به منظور دستیابی به رشد برق‌آسا و تلاش برای ایجاد موجی از تغییرات در مدت زمان کوتاه است.
بصورت میانگین عمر استارتاپ ها تقریبا سه سال است و این کمپانی‌های نوپا پس از سه سال دیگر یک استارت آپ شناخته نمی‌شوند. دلایل متعددی برای پایان دوران سه ساله‌ی شناخته شدن به عنوان استارت آپ مطرح است که از جمله‌ی آن می‌توان به تصاحب شدن توسط سایر کمپانی‌های بزرگ، افزایش تعداد دفاتر به بیش از یک مرکز، افزایش درآمد به بیش از 20 میلیون دلار، افزایش تعداد کارکنان به بیش از 80 نفر و افزایش تعداد اعضای اصلی به بیش از پنج نفر یا فروش سهم اعضای اصلی اشاره کرد. در واقع می‌توان در یک جمله‌ی ساده رسیدن استارت آپ به سودآوری را پایانی برای شناخته شدن آن به عنوان یک استارت آپ موفق خواند.

استارتاپ

استارت آپ‌ها را باید از کسب و کارهای کوچک جدا کرد. یک رستوران جدید در یک شهر را نباید به عنوان یک استارتاپ بشناسیم چرا که ویژگی اصلی یک استارت آپ این است که ساختار آن برای رشد سریع طراحی شده است.

 

انواع استارت آپ

 استیو بِلَنک، که در  دهکده مشهور "سیلیکون" تجربه‌ی زیادی دارد و نویسنده‌ی وب‌گاه Xconomy است 5 نوع از استارت آپ های موفق را معرفی می کند

استارت آپ سبک زندگی

ستارت آپی محسوب می شود که با زندگی روزمره ما عجین شده است. به طور مثال شخصی که ماشین برقی برای تفریح خود در پارک، تهیه کرده است با ارائه آن به دیگران و دریافت مبلغی می تواند ماشین برقی خود را در سطح بالایی نگه دارد و تفریح بیشتری کند.

کسب و کارهای کوچک

در این نوع استارتاپ معمولا یک خانواده مالک آن است و آن را اداره می‌کند و بیشتر برای تامین مخارج خانواده انجام می دهند.

استارتاپ‌های گسترش‌پذیر

 این نوع سود و بازدهی بیشتری دارند و عموما به صورت خوشه‌های نوآور و خلاق با هم تشکیل گروه می‌دهند. به طوریکه چند ایده خوب در کنار هم یه ایده ناب تری را تشکیل می دهد.

استارت آپ هایی که طراحی شده اند تا به سرعت فروخته شوند

مثلا در حوزه مسکن، استارت آپی تهیه می شود که می تواند مشکل بنگاه های املاک را به سرعت حل کند. سازنده این استارت آپ هدفش فقط فروش این استارت آپ برای شرکت های بزرگ است.

استارتاپ‌های اجتماعی

 هدف این استارتاپ ها فقط کسب درآمد نیست و نگاهشان بیشتر دنبال تبدیل دنیا به مکانی بهتر برای انسان ها است.

شرکت‌های استارتاپ بزرگ

شرکت‌های بزرگ به دلیل تغییرات در سلسقه‌ی مشتری، فناوری‌های جدید، قانون‌گذاری، رقبای جدید و ... مجبور هستند تا با ایفای برنامه های جدید و استارت آپ ها نوین در میدان رقابت حضور داشته باشند.

استارت آپ های اجتماعی

برعکس استارتاپ‌های گسترش‌پذیر، هدف این استارتاپ‌ها این است که دنیا را تبدیل به جایی بهتر کنند، نه این‌که سهم بازار را بگیرند یا برای بنیان‌گذاران آن ثروت بسازند.

 

منبع:

https://modirsun.com/page/Detail/1529/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D9%BE-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%A2%D9%86-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%9F


آشنایی با رویدادهای استارتاپی و ساز و کار آنها

رویدادهای استارتاپی به همایش‌ها و گردهمایی‌هایی گفته می‌شود که با رویکرد بررسی و شناخت ایده‌ها،استارتاپ‌های برتر، داوری، یافتن دوستان و ایده‌های هم سو و نیز ایجاد روابط دوستانه و یافتن هم تیمی‌های جدید برای تقویت تیم برگزار می‌شود. با شتابدهنده گذر همراه باشید تا با این رویدادها بیشتر آشنا شوید.

 

مفهوم رویداد استارتاپی

گردهمایی و همایش‌هایی وجود دارند که به صورت دوره‌ای و اختصاصی برای استارتاپ‌ها برگزار می‌شوند. در این دوره ها، رویکرد استارت آپ‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرد و عملکرد آنها داوری می‌شود. به این گونه گردهمایی‌های دوره‌ای، رویداد گفته می‌شود. در این رویدادها، افراد با استارتاپ‌های جدید و ایده‌ها آشنا می‌شوند و استارت اپ‌های برتر شناسایی می‌گردد. از مزیت‌های رویداد استارتاپی می‌توان به استفاده و الگوبرداری استارتاپ‌های جدید از استارت آپ های حاضر در اینگونه رویدادها اشاره کرد. همچنین در رویدادهای استارتاپی، اعضای تیم‌ها می‌توانند هم تیمی جدید پیدا کنند و ایده‌های هم راستا با ایده استارتاپی خود را شناسایی کنند. در رویدادهای استارت آپی صاحبان کسب و کارهای موفق می‌توانند ایده‌های جدید را شناسایی نموده و آن‌ها را جذب کنند.

 

بخش‌های مختلف هر رویداد استارتاپی

برای ایجاد جوامع کارآفرینانه، باید اکوسیستم کارآفرینی قوی ساخت. هر اکوسیستم کارآفرینی سرزنده و پویا، متشکل از دانشگاه‌های نوآور، فرهنگ کارآفرینی، وجود سرمایه گذار خطر پذیر، قدرت ریسک پذیری و پذیرش شکست، مرکز رشد و ... است. از مهم‌ترین قطعات تشکیل دهنده آن می توان به رویدادهای استارتاپی و کارآفرینی اشاره کرد که به صورت خلاصه و کلی می تواند هر رویداد شامل موارد زیر باشد:

  • نشست‌های دورهمی یا Meetup که گاها همراه با سمینار است.
  • کارگاه های آموزشی نیم روزه، یک روزه یا دو روزه
  • کلاس‌های ترمیک یا طولانی آموزشی برای صاحبان استارتاپ
  • انواع جشنواره‌ها، مسابقات و پیچ ها (ارائه سریع و کامل ایده استارتاپی)
  • سمینارهای یک روزه تا چند روزه برای انتقال تجربیات مانند Startup School ها، Startup Academy
  • شبیه‌سازهای فرآیند استارتاپ که فرآیند راه اندازی استارت آپ از ایده خام اولیه را شبیه سازی می‌کنند.

 

رویداد استارتاپی چیست | استارتاپ ویکند

 

در ادامه به بررسی چند رویداد موفق استارتاپی خواهیم پرداخت:

 

نگاهی بر برخی از رویدادهای استارتاپی

 

رویداد استارتاپی “استارتاپ ویکند (Startup Weekend)”

استارتاپ ویکند را می‌توان از مشهورترین رویدادهای استارتاپی نامید. این رویداد استارتاپی 54 ساعته که در سه روز آخر هفته برگزار می‌شود کار خود را از حدود سال 2007 شروع کرده است و در بیش از 500 شهر در دنیا برگزار می‌شود. استارتاپ ویکند رویدادی بین‌المللی است که زیر نظر techstars startup weekend برگزار می‌گردد .در رویداد استارتاپی ویکند شرکت کننده‌ها از رشته‌های مختلف نظیر فنی، مدیریت، گرافیک، کسب و کار و ... حضور دارند و تیم خود را تشکیل می‌دهند.

روند کاری این رویداد استارتاپی بدین صورت است که در نیم روز اول، صاحبان ایده‌های استارتاپی، به ارائه ایده خود می پردازند. سپس درباره ایده ها در بین شرکت کنندگان رای گیری انجام می شود و حول ایده های برتر تیم های 3-5 نفره تشکیل می شود و فعالیت تیمی آغاز می گردد. در دو روز بعدی، کارگاه هایی درباره مدل کسب و کاری، تشکیل تیم، اعتبار سنجی ایده ها و ... توسط منتورها انجام می شود. پس از آن تیم ها بر روی بوم کسب و کاری خود کار می­کنند. در پایان روز دوم، تیم ها ایده های خود را در مقابل داوران ارایه داده و داوران بر مبنای ارزش کسب و کار، توجیه اقتصادی، مدل کسب و کاری و نیز نحوه ارائه تیم های برتر را انتخاب می‌کنند.

 

رویداد استارتاپی“استارتاپ تریگر (Startup Trigger)“

رویداد استارتاپی تریگر در حدود یک هفته طول می کشد . در چهار روز اول کارگاه های آموزشی به صورت نیم روزه برگزار می شود و نیز تیم ها تشکیل شده و به ارائه ایده های خود می پردازند. دو روز آخر به تیم ها فرصت داده می شود تا روی ایده خود کار کنند و پس از آن ایده ها توسط داوران بررسی می گردد و تیم های برتر انتخاب می شوند. این رویداد به صورت فصلی توسط ستاد توسعه ایده های کارآفرینانه وابسته به دانشگاه صنعتی شریف تهران برگزار می‌گردد.

 

رویداد استارت آپی | انواع رویدادهای استارتاپی

 

رویداد استارتاپی “استارتاپ گرایند”

این رویداد استارتاپی یک رویداد با رویکرد وب و تکنولوژی است که برای گسترش ارتباطات کارآفرینان و صاحبان استارتاپ‌ها در محیط کارآفرینی برگزار می‌شود. هدف اصلی این رویداد این است که با آموزش، تشویق و ارتباط سازی بتواند در شهرهای مختلف، صاحبان استارت آپ را در کنار یکدیگر جمع کند تا علاوه بر آشنایی آن‌ها با هم، به همکاری و تعامل بپردازند.

 

رویداد استارتاپی “گروه استارتاپ‌های ایران”

گروه استارتاپ‌های ایران به صورت ماهانه رویدادهایی را تدارک می‌بینند که در آن سرمایه گذاران، کارآفرینان، صاحبان و فعالان استارتاپی از ایران و اروپا در آن شرکت می‌کنند. تبادل نظر و شبکه سازی از اهداف اصلی این رویداد استارتاپی است.

 

رویداد استارتاپی “ایده بازار دانشگاه امیرکبیر”

این رویداد استارتاپی با هدف بومی سازی رویدادهایی نظیر رویداد استارتاپی ویکند در ایران ایجاد

گردیده است و شرکت در آن برای عموم علاقه مندان حوزه استارتاپی آزاد است. تمرکز اصلی این رویداد بیشتر بر سنجش ایده در بین مخاطبین و داوران است. همچنین جوایز و سرمایه‌های اولیه ای به ایده‌های منتخب داده می‌شود.

 

رویداد استارتاپی “هاکا”

هاکا تهران که بخشی از یک برنامه جهانی با نام هاکاگلوبال است با هدف تبادل اطلاعات در بین برنامه نویسان مختلف برگزار می‌گردد. در این رویداد یک مکان مناسب برای دورهمی برنامه نویسان و شبکه سازی و تبادل نظرات است.

 

رویداد استارتاپی “جشنواره وب و موبایل ایران”

این رویداد استارتاپی با رویکرد فناوری اطلاعات فضای مطلوبی برای ارتباط گیری و سنجش ایده‌ها فراهم کرده است. رویداد جشنواره وب و موبایل ایران که به صورت جشنواره‌ای برگزار می‌شود، کار خود را از سال 1387 شروع کرده است. هر ساله در مراسم اختتامیه این جشنواره، کنفرانس و همایش‌های علمی با حضور چهره‌های جهانی انجام می‌گیرد.

 

رویداد استارتاپی “وایزآپ”

رویداد استارتاپی وایزآپ با هدف ایجاد محیطی برای همکاری گروه ها و افراد، زمینه های لازم برای یادگیری جمعی به سوی تقویت شبکه ارتباطی میان کارآفرینان خبره و نوپا را فراهم نموده است.

 

منبع:

https://gozaraccelerator.ir/blogs/startupevents


چند مدل توسعه استارتاپ ایرانی وجود دارد؟

روش های توسعه استارتاپ ایرانی

طبق تحلیل های پیدایش یک استارتاپ ایرانی گزینه های بسیاری برای بهره برداری از منابع جدید برای درآمد زایی دارد. به عنوان مثال، می تواند فروش های جدید خود را از طریق یک مدل تجاری نوآورانه تولید کند یا یک محصول یا خدمت جدید را به بازار ارائه کند.

توسعه استارتاپ ایرانی و کسب و کار چیست ؟

پایه توسعه استارتاپ ایرانی ها بر پایه ایجاد ارزش در دراز مدت یا ایجاد تصویری مثبت در ذهن مشتریان، ذینفعان، بازارها و غیره است. همچنین روند توسعه استارتاپ  بر پایه شناخت فرصت های جدید است.

استراتژی توسعه کسب و کار

استراتژی توسعه استارتاپ ایرانی ها به منظور ایجاد فرصت های مناسب برای ایجاد ارزش در دراز مدت است. در ذیل به برخی از این استراتژی ها اشاره شده است:

1- به دنبال فرصتی مناسب باشید

ارتباط با افراد مناسب باعث جلوگیری از هدر رفتن زمان و هزینه شما می شود. زیرا که بسیار مهم است که مشتریان بالقوه استارت آپ شما را شناسایی کنند تا کسب و کار شما رونق یابد.

درواقع شما باید بر آن دسته از مشتریانی که به کسب و کار شما اهمیت می دهند تمرکز کنید. همچنین تمرکز و استفاده از شتابدهنده های مناسب نیز می تواند در توسعه کسب و کار و استارتاپ ایرانی شما کمک شایانی باشد.

2- تمرکز بر نیاز مشتری در توسعه استارتاپ ایرانی

آنچه که شما در استارت آپ یا کسب و کار خود ارائه می دهید با آنچه که مشتری نیاز دارد نباید تفاوت زیادی داشته باشد. اگر به دقت به مشتریان خود توجه کنید، می توانید کسب و کار خود را با نیازهای آنان مطابقت دهید و منجر به افزایش رضایت آنان از استارت آپ خود شوید.

در اصل باید با توجه به مسائل و نیازهای مشتریان، محصول یا خدمات را در قالب استارتاپ ایرانی ارائه دهید، در غیر اینصورت مشتری به رقبای شما رجوع خواهد کرد.

3- فعال بودن

فعال شدن در انجمن هایی با موضوع استارت آپ خود بخشی از نیازهای کسب و کار شما را برآورده می کند. زیرا که می توانید مشتریان بالقوه خود را پیدا کرده و با آنها ارتباط برقرار کنید و در نتیجه سفارشات پی در پی در شرکت خود داشته باشید.

4- شعار اصلی توسعه استارتاپ ایرانی : رضایت مشتری

هیچ چیز در جهان بدتر از داشتن مشتریان ناراضی برای استارتاپ ایرانی یا کسب و کار شما نیست، زیرا که نه تنها رابطه شما را با مشتری خراب می کند، بلکه به کسب و کار شما نیز لطمه وارد می کند.

بنابراین به یاد داشته باشید که هنگام برخورد با مشتریان، همدلی را تمرین کنید و خود را در موقعیت مشتری قرار دهید تا مشکل و نیازهای آن را احساس کنید. با انجام این کار، به طور موثر استارت آپ شما رشد خواهد کرد.

 

منبع: 

https://peidaiesh.com/startup/%da%86%d9%86%d8%af-%d9%85%d8%af%d9%84-%d8%aa%d9%88%d8%b3%d8%b9%d9%87-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a7%d9%be-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88%d8%ac%d9%88%d8%af-%d8%af%d8%a7%d8%b1/


10 درس که استارتاپ ها به شرکتهای سنتی میدهند

اکوسیستم استارتاپی جهان، در دوران کوتاه فعالیت خود نشان داده ‌که می‌تواند به‌رغم کمبودهایی که به لحاظ بودجه و ارتباطات و‌… دارد، موفقیت‌های چشمگیری را رقم بزند و این مهم، خصوصا با شیوع ویروس کرونا که منجر به تعطیلی و یا ضعیف‌شدن بسیاری از مشاغل در سراسر جهان شده است، بیشتر احساس می‌شود. بر همین اساس، در ادامه به 10 نکته مهم اشاره می‌کنیم که در فرایند کاری استارتاپ ‌ها رعایت می‌شوند و می‌توانند برای سایر کسب و کارها و شرکت‌های بزرگ و کوچک سنتی، درس‌های مهمی به شمار روند.

نیاز دنیای امروز، نوآوری است

در چند ماه گذشته، ما با یک دنیای وارونه مواجه شده‌ایم؛ دنیایی که در آن بسیاری از کسب و کارها مجبور به اخراج کارمندان خود و یا حتی تعطیلی شده‌اند و دولت‌ها و گروه‌های حمایتی نیز با راه اندازی بنیادها و صندوق‌های متفاوت، سعی کرده‌اند بسیاری از کسب و کارها را از ورطه ورشکستگی نجات دهند؛ اما در این میان، جایگاه استارتاپ‌ها با دیگر همتایان سنتی‌شان فرق می‌کند. دنیای امروز به نوآوری نیاز دارد و مشاغل نوین نیز این نوآوری را به جوامع تزریق می‌کنند.

خلاقیت و ابتکار، مفاهیم جدایی‌ناپذیر اکوسیستم استارتاپی هستند و بر همین اساس نیز می‌توانیم بگوییم این کسب و کارهای نوپا و خلاق، چند قدمی از شرکت‌های بزرگ‌تر اما سنتی جهان، جلوتر هستند. قطعا شما که خواننده گزارش‌های هفته‌نامه شنبه هستید، یا جزئی از بدنه استارتاپی بوده و یا با این حوزه آشنایی دارید و می‌دانید که برای کارآفرینان فعال در این سیستم، چیزی به نام غیرممکن وجود ندارد و حتی در این دوران بحرانی نیز بسیاری از مشاغل نوپا، سفر پر فراز و نشیب خود را متوقف نکرده‌اند. فضای کارآفرینی در کنار سختی‌های زیادی که دارد، امید، تلاش و یافتن راه‌های تازه را نیز نوید می‌دهد و بر این اساس می‌توانیم بگوییم اکوسیستم استارتاپی جهان، به‌رغم جدید‌بودن، می‌تواند درس‌های ارزشمندی برای کسب‌وکارهای سنتی‌تر داشته باشد. بر همین اساس نیز در ادامه به 10 نکته ارزشمندی که سایر کسب‌وکارها و حتی شرکت‌های بزرگ جهان می‌توانند از این گروه‌های کارآفرین و نوآور یاد بگیرند، اشاره خواهد شد.

1- نوآوری یک لقمه حاضر و آماده نیست که به شما تحویل داده شود

ممکن است تصور بسیاری از شرکت‌های بزرگ و سنتی این باشد که می‌توانند با استفاده از نوآوری، در فضای رسانه‌ای جهان حضور پیدا کرده و روابط عمومی خود را از این طریق شکل دهند. در خوب بودن و مفید بودن نوآوری هیچ شکی نیست، اما نکته‌ای که استارتاپ‌ها به ما یاد می‌دهند، این است که نوآوری باید از دل یک شرکت ایجاد شود، نه اینکه آن را به صورت یک غذای آماده و جدا، وارد شرکت خود کنیم.

در مقام مقایسه می‌توانیم بگوییم نوآوری شبیه به یک حرکت مردمی است که اگر در تمام زوایای جامعه رخ دهد، منجر به تغییرات اساسی خواهد شد. بر این اساس، شرکت‌های بزرگ نیز به منظور تزریق فناوری‌ در مجموعه خود، نباید آن را به صورت یک غذای آماده خریداری کنند، بلکه باید از طریق استخدام یک تیم نوآورانه در شرکت خود، بتوانند مشکلات موجود را حل کرده و رویکردهای جدیدی را رقم بزنند. داشتن یک تیم نوآور، بیشتر از تمام هزینه‌های خرید نوآوری و تزریق آن به تیم سنتی، تأثیرگذار خواهد بود.

2- چرا استعدادها به استارتاپ‌ها می‌پیوندند؟

تیم‌های موفق استارتاپی از استعدادهایی شکل گرفته‌اند که در کنار شرکت خود باقی مانده و تمام تلاش خود را برای رشد و ارتقای آن می‌کنند. در حقیقت جذب استعدادها و چیدن یک تیم نوآورانه که در مورد قبل نیز به آن اشاره شد، از مهم‌ترین شاخصه‌های کسب‌وکارهای نوین هستند؛ اما سؤال اینجاست که اگر یک شرکت سنتی بخواهد چنین استعدادهایی را جذب کند، آیا موفق خواهد شد؟
مهم‌ترین نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم، این است که استعدادهای برتر به استارتاپ‌ها می‌پیوندند، زیرا این کسب‌وکارها یک تأثیر ماندگار ایجاد می‌کنند، یعنی می‌توانند پول و معنا را با یکدیگر ادغام کرده و با استفاده از یک برنامه معنادار، نیروهای مستعد را به سوی خود جلب کنند. نکته‌ای که استارتاپ‌ها به آن توجه ویژه‌ای دارند، اهمیت نیروهای‌شان است، به طوری که کارمندان یک شرکت می‌توانند سفیران برند آن باشند و بر این اساس، هر اندازه یک شرکت بتواند تأثیر معنادارتری روی استعدادها و نیروهای خود داشته باشد و ارتباط قوی‌تری را با آنها رقم بزند، در جذب و نگهداری آن موفق‌تر خواهد بود.

3- استارتاپ‌ها فرایندهای استخدامی ساده‌تری دارند

تأکید بر نیروی انسانی متخصص و با استعداد، یکی از مهم‌ترین درس‌هایی است که می‌توان از استارتاپ‌ها یاد گرفت و این امر خصوصا در روند استخدامی آنها بیشتر نمایان می‌شود. شاید هر یک از شما نیز تجربه مصاحبه با یک شرکت بزرگ و سنتی و همچنین یک کسب‌وکار نوپا را داشته باشد: اگر به یک شرکت سنتی برای مصاحبه بروید، با یک روند پیچیده و سخت استخدامی مواجه می‌شوید که به انبوهی از دستاوردها و سوابق کاری شما نیاز دارند و بیشتر از آنکه به خود کنونی شما بپردازند، به سوابق‌تان نگاه می‌کنند؛ این در حالی است که در فرایند استخدامی استارتاپ‌ها، آن پیچیدگی‌ها وجود نداشته و بیشتر به خود افراد و استعدادهای آن توجه می‌شود. استخدام نیروهای جوان و بااستعداد که شاید تجربه کمتری داشته باشند، یکی از رویکردهایی است که در اکوسیستم استارتاپی به آن توجه شده و نتایج درخشانی نیز از این طریق به دست آمده است.

4- استارتاپ‌ها همزمان با MVP، در مورد برند خود نیز فکر می‌کنند

طبیعتا هر کسب و کاری، چه یک شرکت سنتی باشد و چه یک کسب و کار نوپا، در همان آغاز باید یک محصول کمینه پذیرفتنی را ارائه دهد. بر این اساس، استارتاپ‌ها نیز مانند کسب و کارهای سنتی، به فکر تولید MVP خود هستند، اما نکته مهم دیگری که به آن توجه دارند، بحث برندسازی‌شان است. یک کسب‌وکار نوین، همزمان با ساختن محصول حداقلی خود، از عناصر اصلی برندسازی غافل نشده و هویت تجاری خود را نیز می‌سازد و این همان نکته‌ای است که شرکت‌های دیگر می‌توانند از این اکوسیستم نوپا بیاموزند؛ یعنی برای شناساندن برند خود، نباید حتما منتظر ارائه یک محصول کامل بود، بلکه این روند را می‌توان از همان آغاز فعالیت در پیش گرفت.

5- ایده‌های استارتاپی با جریان‌های تصمیم‌گیرنده کمتری اجرا می‌شوند

در دنیای استارتاپ‌ها، زمان‌، بسیار مهم است و داشتن یک زمان‌بندی مناسب، مهم‌ترین رویکرد برای زنده ماندن است. بر این اساس، در یک گروه استارتاپی، ما کمتر با تیم‌های تصمیم‌گیرنده متنوع روبه‌رو می‌شویم؛ به این معنا که ایده‌های نوآورانه با تصمیم‌گیرندگان معدودتری روبه‌رو هستند و به همین دلیل نیز زمان اجرای آنها سریع‌تر اتفاق خواهد افتاد. این در حالی است که در یک شرکت بزرگ و سنتی، روند اجرایی‌شدن یک ایده، با گذر از چندین تیم تصمیم‌گیرنده رخ خواهد داد که این روند طولانی، منجر به از دست دادن زمان خواهد شد، در حالی که زمان همان عنصر مهم و پیش‌برنده در فضای رقابتی امروز جهان است.

6- بودجه پایین مارکام به معنای نتایج پایین‌تر نیست

استارتاپ‌ها به نداشتن بودجه بازاریابی و ارتباطات بزرگ مشهور هستند. ارتباطات بازاریابی که تحت عنوان Marcom شناخته می‌شوند، برای شرکت‌های بزرگ سنتی با بودجه‌های بالایی همراه هستند، اما باید بگوییم یکی از مهم‌ترین درس‌های استارتاپ‌ها به این شرکت‌های بزرگ این است که با داشتن بودجه کمتر در فرایند ارتباطات بازاریابی نیز می‌توان به نتایج درخشانی دست یافت. یک استارتاپ هنگام هزینه‌کردن برای فرایندهای بازاریابی بسیار محتاط عمل می‌کنند. به همین ترتیب شرکت‌های بزرگ نیز می‌توانند از این شیوه استفاده کنند و هنگام بودجه‌بندی عملیات مارکوم خود، این سؤالات را مطرح کنند: آیا این هزینه واقعا در حال حاضر ضروری است؟ آیا می‌توانیم از منابعی که قبلا برای اجرای کمپین‌ها استفاده کرده‌ایم، کماکان بهره‌مند شویم؟ و … .
تزریق بودجه کمتر در فرایندهای بازاریابی که در برنامه‌های استارتاپی به وفور یافت می‌شود، تنها در جهت کاهش هزینه‌ها نیست، چراکه یک شرکت بزرگ ممکن است به چنین صرفه‌جویی نیاز نداشته باشد؛ بلکه این رویکرد به معنای سرمایه‌ گذاری‌ های عاقلانه و تعیین اهداف مشخص است که طبیعتا در‌پیش‌گرفتن چنین فرایندی می‌تواند در کل برنامه‌های یک شرکت تأثیرات مثبتی را رقم بزند.

7- برنامه مارکوم باید در کنار یک تیم مدیریتی قوی باشد

آن چیزی که باعث می‌شود ارتباطات بازاریابی استارتاپ‌ها به رغم بودجه‌های پایین، نتایج درخشانی را به بار آورد، این نکته مهم است که رهبری فرایند مارکوم در این کسب‌وکارها، بر عهده یک تیم مدیریتی قوی است. بر همین اساس نیز تیم‌های مدیریتی در هر کسب‌وکاری باید نقش تصمیم‌گیرنده داشته باشند، زیرا این تیم‌ها با شناخت بازار، مشتریان و مشکلات آنها، بهترین برنامه‌های بازاریابی را تدوین خواهند کرد. شرکت‌های بزرگ نیز باید فرایندهای بازاریابی خود را به تیم‌های مدیریتی بسپارند، یعنی افراد متخصصی که به خوبی بازار را شناخته و می‌توانند بهترین تصمیمات را در فرایندهای بازاریابی اتخاذ کنند؛ اگر یک تیم مدیریتی قوی فرایند مارکوم را در یک شرکت بزرگ هدایت کند، نتیجه آن کاهش هزینه‌های بازاریابی و بازدهی بالاتر آنها خواهد بود و این همان چیزی است که در فرایند مدیریتی استارتاپ‌های موفق مشاهده می‌شود.

8- روابط سرمایه‌گذاران همیشه در صدر ذهن استارتاپی‌ها قرار دارد

تمام عناصر اصلی یک استارتاپ، یعنی تیم، داستان برند و کشش تجاری آنها، در نهایت باید منجر به جذب موفقیت‌آمیز بودجه از سوی آنها شود. یک شرکت سنتی نیز، چه بزرگ باشد و چه کوچک، مطمئنا به سرمایه‌گذاران نیاز خواهد داشت. این فصل مشترک همه کسب‌وکارها، چه نوپا و چه سنتی است. روندی که استارتاپ‌ها به منظور جذب بودجه در پیش گرفته‌اند، تمرکز و یکپارچه‌سازی اهداف است. همه استارتاپ‌ها و شرکت‌های بزرگ و کوچک سنتی، برای خود KPI هایی را تعیین کرده‌اند که دست یافتن به آنها در افزایش سرمایه‌شان تأثیر زیادی خواهد داشت. مهم‌ترین نکته‌ای که در این روند می‌توان از استارتاپ‌ها آموخت، تمرکز است، به این معنا که این کسب‌وکارهای نوین روی اهداف و KPI های خود تمرکز کرده و از طریق یکپارچه‌سازی آنها، به دنبال چند هدف معین هستند و تمام تیم‌های شرکت نیز با تمرکز بر اهداف مذکور، برنامه‌های خود را پیش می‌برند.

9- استارتاپ‌ها در روابط رسانه‌ای بهتر عمل می‌کنند

بنیانگذاران و مدیران عامل کسب‌وکارهای نوپا، با «چرا»های خود قلب‌ها و ذهن‌های مشتریان را تسخیر می‌کنند، به این معنا که از طریق پرداختن به مسائل و مشکلات حقیقی زندگی، راه‌حل‌های کاربردی خود را ارائه می‌دهند؛ اما این تمام کار آنها نیست، چراکه یک شرکت سنتی نیز محصولات و خدمات خود را در راستای حل مشکلات زندگی مردم ارائه می‌دهد، نکته مهمی که در فرایند ارتباطی استارتاپ‌ها وجود دارد، این است که این گروه از کسب‌وکارهای نوین، ابزار درستی را به منظور برقراری ارتباط با مخاطبان امروزی پیدا کرده‌اند و قدرت رسانه‌های اجتماعی را برای برقراری ارتباط با طیف گسترده‌ای از مردم جهان درک می‌کنند. بر این اساس، شرکت‌های بزرگ و کوچک سنتی نیز باید آشتی با رسانه‌های اجتماعی را از استارتاپ‌ها یاد بگیرند و از قدرت رسانه‌های اجتماعی، به منظور نشان دادن مأموریت‌های خود به طیف گستره‌تری از مخاطبان، غافل نشوند.

10- استارتاپ‌ها از اندازه‌گیری غافل نمی‌شوند

از جمله نکات مهمی که در موفقیت استارتاپ‌ها نقش چشمگیری دارد، فرایند اندازه‌گیری است که با ابزارها و شیوه‌های مناسب، آن را انجام می‌دهند. اگرچه شرکت‌های سنتی نیز در طول فعالیت‌های خود، به اندازه‌گیری عملکردهای خود می‌پردازند، اما استارتاپ‌ها برای این مرحله اهمیت بیشتری قائل شده و خصوصا ابزار مناسب را برای این فرایند پیدا می‌کنند. بر این اساس، اندازه‌گیری تمام فرایندهای یک کسب‌وکار، جزو مهم‌ترین برنامه‌هایی است که هر شرکتی باید در دستور کار خود داشته باشد و خصوصا ابزار مناسب را برای این فرایند پیدا کند.
اگر در شرایط مشابه از ابزارهای متفاوتی استفاده کنید، مطئنا به نتایج درستی نخواهید رسید، بر این اساس، استارتاپ‌ها با درک درست هر وضعیت و شناسایی وضعیت‌های مشابه، یک ابزار مناسب را برای آنها پیدا کرده و با اندازه‌گیری شاخص عملکرد آن وضعیت، به نتایج واقعی‌تری دست خواهند یافت. به عنوان نمونه، یکی از شاخص‌های ارزیابی که استارتاپ‌ها بسیار به آن پایبند هستند، مشتریان هر کسب‌وکار به شمار می‌روند، برقراری ارتباط با این مشتریان از طریق رسانه‌های اجتماعی و شنیدن صدای آنها، می‌تواند در ارزیابی دقیق یک شرکت، نتایج واقعی‌تر و دقیق‌تری را ارائه دهد.

 

منبع:

https://shanbemag.com/10-lessons-startups-give-to-traditional-companies/